کامیون؛ اثری خستهکننده و بی خاصیت است / نگاه شهری به پدیده جنگ و آوارگی
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۳۱۵۶۰۷
رکنا: احمدرضا حجارزاده/ متاسفانه کامبوزیا پرتوی پس از سیزده سال دوری از کارگردانی، امسال با فیلم نسبتاً ضعیفی به این وادی برگشته. اگر منصف و صادق باشیم،«کامیون» اثری خستهکننده و بی خاصیت است که تنها نقطهی قوت آن را میتوان بازی قابلقبول و متفاوت سعید آقاخانی دانست.
فیلم با پلان زیبا و کارتپستالیِ بخشی از سرزمین ایزدی شمالِ عراق،که پوشیده از برف است، شروع میشود اما تا پایان فیلم دیگر هرگز نمایی به این زیبایی نمیبینیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرتوی که تجربههای موفقی مانند کارگردانی فیلمهای «کافهترانزیت» و «بازی بزرگان» را در کارنامهی هنریاش دارد، در تازهترین ساختهی خود نه موفق میشود به ریتم و داستان جذاب و درگیرکنندهی «کافهترانزیت» برسد و نه به درام جنگی خوشساختی همچون «بازی بزرگان» نزدیک بشود.«کامیون» با وجود قابلیتهایی که در بستر ایدهی اولیه برای تبدیلشدن به یک اثر جادهای آبرومند دارد، از این امکان بهرهی چندانی نمیبرد و مسافت کُردستان عراق تا تهران را با سکوتِ کسالتآور شخصیتهای اصلی، پُرگوییهای بیفایدهی رانندهی کامیون و نهایت یکیدو رویدادِ جزیی و بیاهمیت نظیر بارشِ ناگهانی باران و تلاش برای نصبِ چادرِ روکِش یا خوابآلودگی راننده و منحرفشدن کامیون پُر میکند. با ورودِ کامیون به تهران امید میرود داستان جانِ تازهای بگیرد و شوقی در تماشاگر برای دنبالکردن فیلم ایجاد بکند اما دریغ! در شهر هم خبری نیست. پرتوی یک بازی موش و گربهی ساده برای یافتن بروژ ـ شوهرِ زن ـ راه انداخته و با گنجاندنِ سرنخهای کوچکی از ردیابی همسر زن، به تماشاگر نیز برای رسیدن به یک پایانِ پُرامید نوید میدهد، ولی زهی خیال باطل. فرجام فیلم یکی از بدترین پایانبندیهای سینمای ایران است. اسرین،که به سختی پارسی حرف میزند و با زندگی در کلانشهر تهران بیگانه است، از آوارگی در عراق و جادهها به حاشیهنشینی در پایتختِ کشورِ همسایه میرسد، بیآنکه شغل، درآمد یا آشنایی برای تلاش جهت یافتن همسرش داشته باشد.
در حالیکه راننده مدام در طول فیلم دم از غیرت و مردانگی میزند و قول میدهد آنها را رها نکند، در نهایت زن را پشتِ نردههای پنجرهی خانهای اجارهای به امان خدا رها میکند! جالب اینکه پایانِ فیلم به لحاظ قاببندی شباهتِ عجیبی به نمای پایانی «دارکوب» _ساختهی بهروز شعیبی_دارد!
انگار فیلمسازان ما هم نسبت به سرنوشت زنان(فارغ از هر نژاد و ملیتی)،که در سرنوشتهای سیاهشان اسیرند، انتقاد دارند. فیلمنامه لحظههای بیمنطق و پرسشهای بیپاسخ در دل خود فراوان دارد. مهمترین پرسش اینکه چرا برای یافتن بروژ، از ابتدا نزد پلیس Police نمیروند تا در یافتنِ او به آنها کمک بکند؟ در ادامه با نشانههایی که راننده از بروژ مییابد و میشود حدس زد او به راهِ خلاف رفته و شاید در زندان Prison باشد، چرا در زندانها سراغش را نمیگیرند؟ دوستان و آشنایان او در تهران، اندکند و از موقعیت بروژ بیاطلاع. او را گم کردهاند و کاری از دستشان ساخته نیست. در چنین وضعیتی آیا منطقیترین راهِ حل، مراجعه به پلیس نیست؟ حتا پرسشِ لوس و نابجای نیکی کریمی از زنِ ایزدی در آن موقعیت بههمریخته، بیپاسخ میماند:«شما ایزدی هستین؟ داعش با شما چی کار داره؟!». بازیهای فیلم هم غیر از بازی متفاوت و چشمگیر سعید آقاخانی چنگی به دل نمیزنند. آقاخانی،که سالها در تلویزیون در نقشها و سریالهای کمدی خوش درخشیده بود، در سینما Cinema با ایفای نقشهای جدی و درام، روی دیگری از توانمندیهای خود را به نمایش گذاشت. بازیهای او در فیلمهای «اروند»،«آباجان» و «خداحافظی طولانی» بهیادمادنی و ستودنی است که خوشبختانه برای بازی در فیلم فرزاد موتمن، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر Actor مرد را دریافت کرد. او در «کامیون» هم برگ دیگری از هنر Art بازیگریاش را رو میکند. نگاه کنجکاو و در عینحال مهربان و دلسوزانهاش و همچنین تسلطش بر گویشِ کُردی ـ گرچه از اصالتِ کُردی خودش میآید ـ و زبان آذری و بیان پارسی روانش، نقش را تا حدود زیادی باورپذیر و قابلدرک کرده. حتا در پسِ چهرهی سخت و سنگی او، بیآنکه بخواهد گاهی طنز شیرین و خاص خود را وارد ماجرا میکند و ظرافت و لطافتی دوستداشتنی به نقش میبخشد. نگاه بکنید به سکانسِ حضور پلیس در صحنهی تصادف و اشارهاش به چهرهی زیبای زنِ ایزدی و لحنِ بانمک آقاخانی در پاسخِ به پلیس:«والله چیزِ زیادی که پیدا نیست...». سایر بازیهای فیلم معمولی و در حد اجرای درستِ نقش هستند، بدون هنرمندی و خلاقیتهای ویژهی بازیگری، و میان تیم بازیگران، چهقدر جای فرشته صدرعرفایی خالی و چهقدر بازی و حضور نسرین مرادی آماتوری است. استفاده از زیرنویس پارسی در سینمای ایران معضل همیشگی فیلمهای دوزبانه برای مخاطبان و بخصوص تماشاگران عام است اما اگر چارهی دیگری نیست و باید حتماً از زیرنویس استفاده کرد،کاش زیرنویسها با رنگ و خطِ خوانایی به کار بروند و همینطور در تایپِ آنها دقت بکنند تا مثل فیلم «کامیون»، از غلطهای املایی برخوردار نباشند و «معطل» را «معتل» ننویسند.
کامیون بیش از آنکه فیلمی جنگی و جادهای باشد، نگاهی شهری است به پدیدهی آوارگیهای ناشی از اختلافات متعصب قومی، مذهبی و نژادی، با روایتی سرد و خنثا که نه مخاطب را درگیر و نگران وضعیت جنگزدهها میکند و نه تاثیری بر این پدیدهی شوم و مسوولان و بانیان آن میگذارد. شاید اگر فیلم کامبوزیا پرتوی از فیلمنامهی منسجم و دقیقتری برخوردار بود، دستکم اکنون با نسخهی ایرانی و کمرنگِ آثار درخشانی همچون «پاریس ـ تگزاس»،«چشماندازی در مه» و «دربارهی اشمیت» روبهرو بودیم، ولی حالا فاصلهی «کامیون» با نمونههای یادشده خیلی زیاد است.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۳۱۵۶۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرسپولیس و دلهره بزرگ در شهر خسته
به گزارش "ورزش سه"، پرسپولیس حالا در لیگ برتر شرایطی را تجربه میکند که فصل پیش رقیبانش برای قهرمانی چشیده بودند؛ به خصوص سپاهان که با از دست دادن امتیاز مقابل ملوان صدر را تسلیم رنگ سرخ کرده بود و تا هفته سیام لیگ در پی جبران آن یک امتیاز گشت اما خبری از لغزش شاگردان یحیی گلمحمدی نبود.
پرسپولیس فصل پیش درحالی که با تنها یک امتیاز بیشتر از سپاهان در صدر جدول ردهبندی لیگ برتر قرار داشت، در هفته پایانی در ورزشگاه وطنی قائمشهر برابر نساجی قرار گرفت و خیلی زود و در همان دقایق اول توسط علی نعمتی به گل رسید تا استرس در اردوی سپاهان حاکم شود و هواداران سرخهای تهرانی کمی آرام و قرار بگیرند.
تنها ۱۵ دقیقه از آغاز بازی گذشته بود که مهرداد عبدی با دریافت کارت زرد دوم از زمین بازی اخراج شد تا کار نساجی برای بازگشت به بازی سختتر بشود و با این شرایط، در دقیقه ۲۸ باز هم سرخپوشان با ضربه سعید صادقی برای بار دوم دروازه حریف را باز کردند.
اما این پایان کار نبود و در نیمه دوم هم شاگردان یحیی گلمحمدی به حملات خود ادامه دادند تا در دقیقه ۷۵، سروش رفیعی گل سوم را به ثمر برساند و تنها سه دقیقه بعد هم میلاد سرلک با شوتی تماشایی چهارمین گل سرخپوشان را وارد دروازه علیرضا حقیقی کند.
پس از برتری چهار گله پرسپولیس و در شرایطی که اخراج فرزاد زامهران، نساجی را در دقایق پایانی ۹ نفره کرده بود، یحیی گلمحمدی در اقدامی جالب، احمد گوهری را به جای علیرضا بیرانوند به زمین فرستاد تا دروازهبان دوم سرخپوشان هم در هفته پایانی برای دقایقی در ترکیب این تیم قرار بگیرد.
حالا اما شرایط کاملا متفاوت است. نساجی فصل پیش درحالی در مسیر قهرمانی سرخها قرار داشت که آنها اگرچه در نیمه دوم جدول بودند اما خطر سقوط تهدیدشان نمیکرد. مازندرانیها اما در این فصل شرایط سختی را تجربه کردند و پس از تغییر دو سرمربی از ابتدای فصل، با ساکت الهامی در پی بقا میگردند.
نساجی در هفتههای گذشته درخشیده و هفت امتیاز از سپاهان، تراکتور و ذوب آهن گرفته تا خط نشانی بزرگ برای پرسپولیس در راه قهرمانی بکشد. پرسپولیس فصل پیش اتمسفر سنگین ورزشگاه وطنی را تجربه کرده بود اما حالا این جو وقتی تیم محبوبشان در خطر سقوط باشد، سنگینتر هم میشود.
باید دید پرسپولیس قادر به تکرار برد خاطرهانگیز فصل پیش خود خواهد بود یا نساجی شادی را به شهر خسته هدیه میدهد.