غلامحسین لطفی: قرار بود در کامیون نوروزی باشم
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۶۱۸۷۱
خبرگزاری تسنیم: در قزوین زندگی میکند، پاهایش را فیزیوتراپی میکردند، اما "کرونا" اجازه نداد دورهاش زودتر تکمیل شود. این روزها بیشتر در خانه است تا روی آنتن و یا روی پرده نقرهای سینما! خودش بیشتر از اینکه ناراحتِ وضع و اوضاع باشد دلش برای پشت صحنه تنگ شده است. البته که به تازگی مقابل دوربین "نارگیل" داود اطیابی قرار گرفت که کار برای کودک و نوجوان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زمانی خبری از واسطه و سفارش نبود بیشتر تهیهکنندگان کاربلد به سراغ کارگردانهای کاربلد، فیلمنامهنویسان و بازیگرانی میرفتند که حرفهایی برای گفتن داشته باشند. نه اینکه در روزگارِ امروز سینما و تلویزیون، یک عدهای همیشه هستند، هر شبکهای را بزنیم آنها را میبینیم و عدهای هم خانهنشین شدهاند. این اتفاق هم برای بازیگران و فیلمنامهنویسان و حتی دوبلورها و گویندگان و مجریان هم افتاده است.
این روزها که سریال "خانه به دوش" را تلویزیون پخش میکرد و البته "پدرسالار" و "زیر بازارچه" و خیلی از نوستالژیهای دیگر روی آنتن رفتهاند یاد آن خالقان و بازیگران کاربلدی افتادیم که این روزها خبری از آنها نیست. قطعاً نام "غلامحسین لطفی" نه به خاطر کاراکتر "اصلان" بلکه به خاطر سریال "آئینه" دهه ۶۰ که خاطرات دهه اول انقلاب را برای بسیاری تداعی میکند. البته قدرت کارگردانی لطفی هم به چشم مخاطب میآید که با آن ابزار کم و تجهیزات ضعیف گذشته چنین اثر درخشانی برای تلویزیون رقم خورد؛ امروز خلأ آن نوع پرداخت به حوزه خانواده احساس میشود.
یا وقتی نقش غلامحسین لطفی به عنوان باجناق "ماشاالله- حمید لولایی- "خانه به دوش" روی آنتن میرود به قدرت بازی او پی برده میشود که چقدر جای این تلاشها و دلسوزیها در ارائه بهترین بازیها خالیست. امروز که پول میدهند بازیگر شوند و امثال لطفیها که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدند. چرا نباید تلویزیون و سینما از تجربه و تحصیلات او بهرهبرداری کنند؟ چرا باید یک عده خاص همیشه باشند و آنها بگویند که باشد یا که نباشد! در صورتیکه پیش از این مدیرانی در صداوسیما و سینما حضور داشتند که در تصویب فیلمنامهها و طرحهای تلویزیونی و سینمایی هم سختگیر بودند و هم نمیگذاشتند کاربلدها آنقدر کمرنگ شوند.
غلامحسین لطفی سالهاست دیگر در سریالها و فیلمهای سینمایی حضور ندارد. بازیگر و کارگردانی که وقتی سال ۱۳۶۴ سریال "آئینه" را ساخت روز دوشنبهها هنگام پخش، خیابانها خالی از رفت و آمد میشد. امروز هم به این نوع سریالسازیها نیاز داریم؛ که بگوییم خیابان خلوت شده و یا مردم در قرنطینه پایشان سفتتر شده است؛ و یا حتی کمتر به سراغ فضاهای مجازی و حتی به ماهواوره سر میزنند. این قدرت فیلمسازی را پیش از این در بسیاری از فیلمهای تلویزیون دیدهایم که "آئینه" هم جزوی از آن است. کاری که به قول «غلامحسین لطفی» کارگردان این سریال چندین بازیگر را توانست معرفی کند.
"آئینه" در هر اپیزود مشکلات و مسائل اجتماعی حول محور خانواده را مطرح میکرد؛ مضامینی همچون مادرزن، مادر شوهر، همسایگی، روابط مالک و مستأجر، خرافهگرایی، بهانهجویی، توقع بیجا، دهانبینی و بیمسئولیتی و غیره. در پایان هر اپیزود هم روشهای ساده بهتر زندگی کردن، در سکانسی هم تحت عنوانِ «زندگی شیرین میشود» امید و نشاط خانوادگی به جامعه القاء میشد. اما الان خبری از این نوع پرداختها نیست؛ هرچه میبینیم تلخکامی و ناامیدی است. شاید تولید و پخش سریالی مثل "سرگذشت" شبکه ۱ بازگشتی به این دوران باشد که چقدر اپیزودسازی یا همان "مجموعهسازی" تأثیرگذار و به دردبخور است. قالب نمایشی که تلویزیون فراموش کرده و کمتر به سراغش میرود؛ چقدر میتوانست مثل "کلانتر" و "کارآگاه علوی" با ژانر پلیسی و جنایی جذابترش کند.
غلامحسین لطفی را شاید مخاطبین بیشتر به «جیببرها به بهشت نمیروند» و «خانه به دوش» بشناسند، اما او هم خالق «آیینه»، «پاکباخته» و «سرخپوستها» است و هم کارهای به یادماندنی، چون «دلیران تنگستان»، «محله برو بیا»، «پول کثیف»، «پژمان» و «بچههای نسبتاً بد» را برای تلویزیون بازی کرده و در سینما هم او را بیشتر به «سرب» مسعود کیمیایی، «پرده آخر» واروژ کریممسیحی، «مرد آفتابی» همایون اسعدیان، «بازیگر» محمدعلی سجادی و «خفگی» فریدون جیرانی میشناسند. البته که این بخشی از هنرنماییهای این هنرمند پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون است؛ آخرین کاری که از او روی پرده رفته نامش «خفگی» است و سریال «ما فرشته نیستیم» فلورا سام هم آخرین کار تلویزیونی او به شمار میرود؛ و البته آخرین تصویر تلویزیونی از این روزهایش به برنامه "چهل تیکه" و بغض و گریه لحظات پایانی برنامه برگردد.
او اعتقاد دارد وقتی عصا به دست بود و کنش و واکنشهای مردم را میدید ناراحت میشد؛ چون دوست ندارم مردم مرا در این ظاهر ببینند و ناراحت شوند. دوست دارم همیشه با هنرنماییهایم مردم را خوشحال کنم. درست است این روزها نیستم و یا کمتر مرا در نقشهایی میبینند، اما آکتور را هیچکس نمیتواند فراموش کند و کارنامهاش همیشه جلوی دید همگان است. من نیستم شاید برای این است که در محور باندبازیهای برخی قرار ندارم؛ هرگز برای نقش و کار به کسی مراجعه نکردم و هرگز به روابط خاص هم آشنایی نداشتم.
لطفی با اشاره به اینکه امروز یک عده خاصی کار میکنند که با روابط در سینما و تلویزیوناند، هر شبکهای یا هر فیلم سینمایی را هم ببینیم آنها را میبینیم، تصریح کرد: شاید در همه شبکهها باشند و در همه فیلمها قرارشان بدهند، اما کسی در مدارِ بازیگری، با سفارش و رانت ماندگار نمیشود. بازیگر و کارگردان باید جامعهشناس خوبی باشند تا کارهای خوبی خلق شود. من برای کارگردانیام جامعه را خوب دیدم و حتی برای اکتهای خوب، به کاراکترهای نزدیکش در جامعه نزدیک شدم؛ این کارها باعث میشود تا آثار ماندگارتر شوند. وقتی "آیینه" شکل گرفت که من خودم را به جامعه نزدیکتر کردم و ببینید هنوز هم درباره خانواده آنقدر موشکافانه و دغدغهمند کار نمایشی سااخته نشده است. مشکل تلویزیون و فقدان جذابیت و تأثیرگذاری برنامهها و سریالها است که کمتر به خانوادههای ایرانی توجه میکنند.
وی در خصوص حضورش در برنامه "چهل تیکه" و بغض و گریهای که مدتها تیتر فضای مجازی بود، گفت: قبلاً هم گفتهام هیچوقت ناراحت نشدم چرا به "دورهمی" نرفتم؛ چون یادم میآید در مجموعه "نود شب" مهران مدیری بازی میکردم آرامآرام نقشم کمرنگ شد. آن رفتار غیرتخصصی همیشه در ذهنم باقی ماند؛ روزی که مرجانه گلچین به این برنامه رفت اسم هر هنرمندی که میآمد به «دورهمی» دعوت میشد. نامم آمد، اما دعوت نشدم. البته شاید دعوت هم میشدم نمیرفتم! برنامه "چهلتیکه" از من خواستند و دعوت کردند و من رفتم. وقتی عصا دستم بود و واکنشهای مردم را میدیدم دست خودم نبود و ناخودآگاه گریهام گرفت. مردم دوست ندارند هنرمندشان را این طور ببینند؛ تصویر "اصلان" در سریال "خانه به دوش" را دارند. چرا امثال ما که تحصیل کردهایم باید بیکار و خانهنشین باشیم.
این بازیگر سینما و تلویزیون، گفت: من دلتنگ پشت صحنه رفتنم؛ انتقاد به رویه سریالسازی و روابط خاص دارم، اما همیشه دغدغه ام این بوده که کارهایی را تلویزیون میتوانست بسازد و انجام دهد و مردم و جامعه را دگرگون کند. ما نیاز به مفاهیم اخلاقی و خانوادگی در سریالهای تلویزیون داریم؛ چقدر درباره واژه دروغ کار ساخته شده که چرا این رذیلت اخلاقی خانمانسوز است و فجایعی که برای آدمها و زندگیهایشان بوجود میآورد؟
لطفی درباره سریالهای نوروزی تلویزیون، خاطرنشان کرد: سریال "پایتخت" را دیدم که دوست داشتم در این سریال بازی میکردم. البته جزو هنرپیشههایی نیستم که خودم را به پروژهای تحمیل کنم. یکسری هنرمندان مشترکی در همه پروژهها میبینیم که این خیانت به آدمهایی است که به آنها نوبت کار نمیرسد. مخاطب هم خوشش نمیآید آنقدر آدمهای تکراری ببیند؛ عمده اینها هم توانایی متفاوت بودن را ندارند که در نقشها و بازیهایشان این تفاوت را به منصه ظهور برسانند.
تصمیمگیرندگان در تلویزیون باید جامعهشناسی و مردمشناسیشان خوب باشد؛ جامعه و جنس آدمها و اقشار و اندیشههایشان را بشناسند.
او با اشاره به اینکه قرار بود در سریال "کامیون" مسعود اطیابی باشد، توضیح داد: دلم واقعاً برای پشت صحنه تنگ شده و در "نارگیل" با ناتوانی تمام بازی کردم؛ نقش اصلی فیلم "نارگیل" را دارم. قرار بود در سریال "کامیون" باشم، اما فضایی فراهم شد که منصرف شدم. بعداً اطیابی با من کار میکرد او را دیدم به من گفت جایت در این پروژه خالی است. با مهدی هاشمی هم دیدار کردم و حتی لباس و بقیه مقدمات حضورم فراهم بود، اما به دلایلی منصرف شدم.
لطفی درباره کرونا و اتفاقاتش، گفت: من جزو آدمهاییام که به حرف پزشک گوش میکنم؛ اصلاً بیرون نمیروم و همه کارهایم و خریدهایم را الکترونیکی انجام میدهم. خودم هم آشپزی بلدم؛ فیزیوتراپی میکردم که به دلیل "کرونا" قرار شد فیزیوتراپ بعد از این اتفاقات دوباره بیاید و درمان را از سر بگیرد. مردم باید بدانند بیرون بروند یا کرونا میدهند و یا از بقیه میگیرند؛ هر دو طرف خطر است.
منبع: فردا
کلیدواژه: بغض و گریه چهل تیکه غلامحسین لطفی سینما و تلویزیون غلامحسین لطفی خانه به دوش روز ها روی آنتن سریال ها فیلم ها آدم ها کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۶۱۸۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفافسازی کند
حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کردهاند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمیسازند، در واقع خود آگهیها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه میدید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفتهاند برنامه بعدی.
تلویزیون شفافسازی کنداگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش میآید که صداوسیما در شکل کلی سهامدار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخگوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمیگویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغکنندگان آن را میبینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجهبه ساعات پخش در میانبرنامهها یا بین نیمههای فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه میکند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تکمحصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام میدهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.
همینجا چند سرفصل وجود دارد که میشود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب بهاتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی میسازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.
دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و میتوانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز میکند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گرانبهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.
فقط یک نکته دیگر میماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامههای گفتوگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان میدهند که دغدغه زنان خانهدار این سرزمین خلاصه میشود در پوره سیبزمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید میکنم که آن تبلیغات میتواند در برنامههای آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامههای منظور است.)
دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنشها و واکنشها، برنامهسازیها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین میشد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زدهاند باید برای تکتک اقدامات پاسخگو باشند.
هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینماهمانطور که همه میدانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریدهاند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه بردهاند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شستهاند و در سکوت نشستهاند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». بههرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود میخواهد همان میکند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایهگذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایهگذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و بهاندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرفکننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.
تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. بهخاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانهترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی میرفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذابآور بوده و پیتر بروک صحبت میکند و از سرمایهگذاران و گروههای تبلیغاتی میخواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سالها پیش این ویدئو را دیدیم.)
قاعده سریال ها و پخشهای جهانی و تلویزیونها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقهای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغکننده دیده شود... (باز هم تأکید میکنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درسهای تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل میشود.
تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره میخورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.
توجه به تولید ملی و بهرهمندی تولیدکنندگان که سالانه میلیونها نفر از خدماتشان استفاده میکنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیدهای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بیاحترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات میکنند باید سرمایهگذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تندادن تمام به خواسته سرمایهگذار که احتمالاً خواستهای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایهگذاریاش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.
تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصلهایی است که میتوان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمیگنجد.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705